یا ابن الذاریات

الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿۱۷۳﴾ ءال عمران

یا ابن الذاریات

الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿۱۷۳﴾ ءال عمران

شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها تسلیت باد

حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجرو انصار که به عیادتش آمدند فرمودند:

الاحتجاج:(1) قال سوید بن غفلة: لما مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة التى توفیت فیها اجتمع الیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف اءصبحت من علتک یا ابنة رسول الله ؟ فحمدت الله و صلت على اءبیها صلى الله علیه و آله ثم قالت:
اءصبحت والله عائفة لدنیاکن، قالیة لرجالکن، لفظتهم بعد اءن عجمتهم و شناءتهم بعد اءن سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاة و صدع القناة، و خلال الاراء، و زلل الاهواء، و بئس ما قدمت لهم اءنفسهم اءن سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون ، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها، و حملتهم اءوقتها و شننت علیهم غارها، فجدعا، و عقرا، و بعدا للقوم الظالمین.
ویحهم اءنى زعزعوها عن رواسى الرسالة ، و قواعد النبوة و الدلالة، و مهبط الروح الامین، و الطبین بامور و الدین ، اءلا ذلک هو الخسران المبین .
و ما الذى نقموا من اءبى الحسن ، نقموا منه والله نکیر سیفه ، و قلة مبالاته بحتفه ، و شدة و طاءته ، و نکال وقعته ، تنمره فى ذات الله .
و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة ، و زالو عن قبول الحجة الواضحة لردهم الیها، و حملهم علیها، و لسار بهم سیرا سجحا لا یکلم خشاشه ، و لا یکل سائره ، و لا یمل راکبه ، و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا تطفح ضفتاه، و لا یترنق جانباه و لاصدرهم بطانا، و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم یکن یحلى من الغنى بطائل، و لا یحظى من الدنیا بنائل ، غیر رى الناهل ، و شبعة الکافل ، و لبان لهم الزاهد من الراغب ، و الصادق من الکاذب ، و لو اءن اءهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاءخذناهم بما کانوا یکسبون ، و الذین ظلموا من هؤ لاء سیصیبهم سیئات ما کسبو و ما هم بمعجزین ، اءلا هلم فاستمع و ما عشت اءراک الدهر عجبا و ان تعجب فعجب قولهم ، لیت شعرى الى اءى سناد استندوا و على اءى عماد اعتمدوا، و باءیة عروة تمسکوا و على اءیة ذریة اءقدموا و احتنکوا لبئس المولى و لبئس العشیر، و بئس الظالمین بدلا، استبدلوا والله الذنابى بالقوادم ، و العجز بالکاهل ، فرغما لمعاطس قوم یحسبون اءنهم یحسنون صنعا اءلا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون ، ویحهم اءفمن یهدى الى الحق اءحق اءن یتبع اءمن لا یهدى الا اءن یهدى ؟ فما لکم کیف تحکمون ؟
اءما لعمرى لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ، ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، هنا لک یخسر المبطلون ، و یعرف التالون ، غب ما اءسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاکم اءنفسا، و اطمئنوا للفتنة جاءشا، و اءبشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم ، و بهرج شامل ، و استبداد من الظالمین ، یدع فیئکم زهیدا و جمعکم حصیدا، فیاحسرة لکم ، و اءنى بکم ، و قد عمیت علیکم اءنلزمکموها و اءنتم لها کارهون .
قال سوید بن غفلة : فاءعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاء الیها قوم من وجوه المهاجرین و الانصار معتذرین ، و قالوا: یا سیدة النساء لو کان اءبوالحسن ذکر لنا هذا الامر من قبل اءن نبرم العهد، و نحکم العقد، لماعدلنا عنه الى غیره . فقالت علیهاالسلام : الیکم عنى فلا عذر بعد تعذیرکم ، و لا اءمر بد تقصیرکم 

ترجمه و دانلود کتاب در ادامه مطلب

ترجمه: در کتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است:
چون فاطمه علیهاالسلام بیمار شد به آن بیمارى که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدت یافتن بیماریش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام کرده گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه مى کنى؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت:
حالم به گونه اى است که از دنیاى شما بسى بیزار و مردانتان را دشمن مى دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسى ناخشنودم و آن را به کنارى نهادم . چرا که چون تیغ زنگارخورده نابرا و چون نیزه از قد دو نیم شده، و صاحبان اندیشه هاى تیره و نارسایند.
چه بد ذخیره اى از پیش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پاینده اند.

از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت کشى را بر آنها بار کردم . نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران، واى بر آنان ! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایه هاى نبوت دور داشتند و از سرایى که محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند! به هوش ! که زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على علیه السلام عیبجویى کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمى شناخت. دریافتند که او به مرگ توجهى ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها مى تازد و آنان را به وادى فنا مى افکند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مى گذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مى نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مى شد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیرى مى نمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مى فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مى دادند على آن را به سهولت راه مى برد و این شتر را به سلامت به مقصد مى رساند؛ آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمى شد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مى کرد که آب از اطرافش سرازیر مى شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمى گرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مى آورد.

على خیر و نیکى را در نهان و آشکار براى آنان خوش مى دارد. او اگر بر مسند مى نشست هرگز بهره اى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمى داد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمى کرد، به مقدار آبى که تشنگى را فرو نشاند و خوراکى که گرسنگى را برطرف نماید. (در آن هنگام ) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته مى شد و راستگو از دروغگو متمایز مى گشت؛ در این صورت ابواب برکات آسمانى و زمین بر آنان گشوده مى شد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. زیرا اگر ساکنان قریه اى ایمان آورده خداترسى پیشه مى ساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو مى ریختیم . اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم ((و کسانى از اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را به زودى خواهند یافت. آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت )).
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچه ها یکى از پس دیگرى آشکار مى سازد.
اى کاش مى دانستم به چه پناهگاهى تکیه داده اند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفته اند؟ و به کدامین ریسمان تمسک جسته اند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده ، استیلا جسته اند؟ شگفتا! که بد سرپرستى انتخاب کرده و بد دوستانى برگزیده اند. و ستمکاران (که به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله کردند. اینان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دم را قرار داده اند، سر واگذارده دم اختیار نمودند.
به خاک مذلت ساییده باد بینى قومى که ((خیال کردند با این اعمال کار خوبى را انجام داده اند. بدانید که آنان فاسدند؛ ولى خود نمى دانند)).
واى بر آنان! ((آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا مى خواند، سزاوار پیروى است یا آنکه خود راه نمى داند؟ واى بر شما! چه بد داورى مى کنید)).
اما به جان خود سوگند که نطفه این بسته شده است. (و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودى خواهد زایید) انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى که زود هلاک کننده است ، بدوشید. ((در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند)) و مسلمانانى که در پى خواهند آمد، در مى یابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت . بشارتتان باد به شمشیرهاى کشیده و برا، و حمله جائز و متجاسر ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودراءیى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ در حالى که ((حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به کارى وادارم که از آن کراهت دارید؟)).
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پیش مردان خود بازگو و تکرار کردند. متعاقب آن ، گروهى از بزرگان و رؤ ساى مهاجرین و انصار در حالى که اعتذار مى جستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على علیه السلام ) براى ما حقایق را عنوان مى کرد قبل از آنکه ما با دیگرى (ابوبکر) عهد وثیق و پیمان استوار و محکم بسته باشیم ، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى میل نمى کردیم.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام کردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیده اى نیست و تقصیر و کوتاهى شما مسلم و هیچ بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست.


پاورقی:
1- احتجاج ، ج 1 ص 286 - 292 شماره 50
- شرح ابن ابى الحدید، ج 16 ص 233، به نقل از کتاب سقیفه تاءلیف جوهرى
- بلاغات النساء، ص 19، از عطیه عوفى
- معانى الاخبار، ص 354، به دو سند
- امالى شیخ طوسى ، ج 1 ص 238، از ابن عباس ، به دو سند
- کشف الغمة ، ج 2 ص 114
- اعلام النساء، ج 4 ص 128
- دلائل الامامة ، ص 39 و 40، به دو سند.



برگرفته از:

کتاب زندگانی حضرت زهرا (علیها سلام)2 (دانلود کتاب)

ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار علامه مجلسی



جهت تعجیل در فرج: 

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد