یا ابن الذاریات

الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿۱۷۳﴾ ءال عمران

یا ابن الذاریات

الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿۱۷۳﴾ ءال عمران

دکتر سعید جلیلی در جمع اعضای ستاد انتخاباتی اش بعد از انتخاب رییس جمهور آقای دکتر روحانی

دکتر سعید جلیلی در جمع اعضای ستاد انتخاباتی اش:
کار ما تمام نشده است بلکه تازه شروع شده است / نباید منتظر چهار ‏سال آینده بود و باید در جامعه کار خود را آغاز کنیم
هدف کسب قدرت نبود که الآن بگوییم نباید دیگر کار کنیم، بلکه ظرفیت ها ‏را می توان در مباحث مختلفی فعال کرد. الآن ظرفیت هایی که برای نظام اقتدار ایجاد کرده است، مرهون ‏ظرفیت های جامعه سازی است. مثلاً عاشورا، محرم، ماه رمضان، اعتکاف، مساجد، نمازهای جماعت و ... اگر اقتداری در ‏کشور ما ایجاد شده است، بیش از آنکه مرهون سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و ... باشد، مرهون برنامه هایی است که نام برده شد.‏
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، شب گذشته پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، جمعی از حامیان دکتر جلیلی بعد از اعلام نتایج قطعی انتخابات ریاست جمهوری در ستاد انتخاباتی ایشان حضور به هم رساندند و در این مجلس دکتر جلیلی به سخنرانی برای حضار پرداخت.

جلیلی با قرائت آیه مبارکه "ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا" سخنان خود را آغاز کرد و گفت: این آیه ای بود که بر این مبنا ما کارمان را با شما شروع کردیم. این که ربوبیت الهی را مبنای کارمان قرار دهیم و استقامت کنیم ‏و نگران و ناراحت نباشیم. و این موضوع مبنای کار ما بود. بر این مبنا کار خود را شروع کردیم و ما کاری را که شروع کردیم برهمین با قوت ادامه خواهیم داد.‏
 

وی افزود: در اولین جلسه انتخاباتی که من در جمع کسانی که قرار بود کارهای ستادی را انجام دهند، حضور یافتم، یک جمله از حضرت ‏علی(ع) بود که ما آن را مبنای کار خود قرار دادیم: "خدایا تو می دانی آنچه از ناحیه ما صورت گرفت، نه یک رقابت برای کسب ‏قدرت بود و نه تلاشی برای زیاد کردن ثروت" اگر ما هم کاری کردیم، نه برای کسب قدرت است و نه برای زیاد کردن ثروت ‏بلکه برای آن مسائلی است که امیرالمؤمنین می فرمودند. ‏

دبیر شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: شاید یکی از کاستی هایی که ما بعد از انقلاب داشتیم این بود که بسیاری از کارهایی را که می شد انجام دهیم و قبلاً در ابتدای ‏انقلاب انجام می دادیم، به قسمت های رسمی نظام سپردیم و بر این مبنا در این زمینه فتیله کار را پایین آوردیم.
 
وی اشاره داشت: در ابتدای انقلاب ‏هر مسجد خودش کانون آزاد شدن ظرفیت ها بود و بعداً این نقش محوری مساجد کمرنگ شد. دلیلی این کمرنگ شدن این بود که ‏گفتیم خب، یک تبلیغات اسلامی هست که این کارها را انجام می دهد. مثلا از کارهای دیگری که قبلاً دست جوانان بود و ما به ‏نهادهای دولتی سپردیم، کتابخانه ها، مسائلی مانند محرم و صفر و از این قبیل را می توانیم نام ببریم.‏

جلیلی خاطرنشان کرد: ما دو مفهوم را باید با هم جلو ببریم. یکی دولت سازی است و دیگری جامعه سازی. بعد از انقلاب به دلیل اینکه دولت از خود ‏مردم بود، خیلی از این مباحث به دولت حواله داده شد، و گفتیم که دولتی هست و حقوقی هم می گیرد و کار هم می کند، پس این ‏مسائل را هم عهده دار شود. البته این را نباید فراموش کرد که یکی از کارهای ویژه دولت اسلامی این است که فقط دنبال کارویژه ‏هایی که دولت های دیگر در پی آنند، نرود و این مدل کارها بخشی از امور مربوط به دولت اسلامی هم هست و نباید این ‏موضوع را منکر شد.‏

جلیلی به تحلیلی اندیشه سیاسی اسلام و غرب پرداخت و تصریح کرد: یکی از وجه ممیزهای اندیشه سیاسی اسلام با اندیشه سیاسی در غرب این است که غرب می گوید دو حوزه جامعه و دولت باید از ‏هم جدا باشد، اما در اندیشه سیاسی اسلام اینگونه نیست. یعنی کارویژه هایی که برای دولت و جامعه تعریف می شود، مشترک ‏است. مثلاً اقامه قسط را اندیشه اسلام فقط بر عهده دولت نمی داند و این را به عهده مردم نیز می داند. "لیقوم الناس بالقسط" و این ‏فرق اندیشه سیاسی اسلام با اندیشه سیاسی غرب است و ما در اسلام جامعه و دولت را مکمل همدیگر می دانیم. ما به این شکل ‏می توانیم به آن تعالی که مد نظر اسلام است برسیم.‏

وی ادامه داد: ما آرمان هایی را که تعریف می کنیم، هم در حوزه دولت تعریف می شود و هم در حوزه جامعه. جامعه ای که در اسلام ‏تعریف شده است با آن جامعه ای که در غرب تعریف می شود، تفاوت اساسی دارد.‏

وی اذعان کرد: این موضوع را برای این گفتم که اگر می خواهیم دولت را به دست بیاوریم و یا رقابتی در عرصه سیاست بکنیم، آن رقابت برای ‏قدرت نیست، بلکه برای آن است که از آن ظرفیت برای این کارویژه ها استفاده کنیم.‏
 

وی در ادامه افزود: همان طور که قرآن حکومتداران را به قسط دعوت می کند، مردم را هم به قسط دعوت می کند. اگر یک عده در حوزه دولت کار ‏را در دست گرفتند، در حوزه جامعه فضا خالی است و از این حیث می توان گفت که کار ما دوچندان است و نباید منتظر چهار ‏سال آینده بود و باید در جامعه کار خود را آغاز کنیم.
 
جلیلی اضافه کرد: هدف کسب قدرت نبود که الآن بگوییم نباید دیگر کار کنیم، بلکه ظرفیت ها ‏را می توان در مباحث مختلفی فعال کرد. الآن ظرفیت هایی که برای نظام اقتدار ایجاد کرده است، مرهون ‏ظرفیت های جامعه سازی است. مثلاً عاشورا، محرم، ماه رمضان، اعتکاف، مساجد، نمازهای جماعت و ... اگر اقتداری در ‏کشور ما ایجاد شده است، بیش از آنکه مرهون سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و ... باشد، مرهون برنامه هایی است که نام برده شد.‏

وی تأکید کرد: اگر ما 24 ساعت هم برای این مبنا منسجم کار کنیم و این ظرفیت هایی که در جهت همان اهدافی که در انتخابات می خواستیم آزاد ‏کنیم، باز هم وقت کم می آوریم چون نگاه یک نگاه متعالی است و یک نگاه حزبی و جناحی نیست. ایرادی که داریم نسبت به ‏بعضی از احزاب این است که فقط موقع انتخابات پیدایشان می شود و این همان نگاه غلطی است که ما به آن ایراد داریم.
 
وی با اشاره به انتخابات ادامه داد: این ‏بحث انتخابات یک فرصتی ایجاد کرد و یک انسجام ایجاد شد که دوستان زیادی با این نگاهی که گفتیم دور هم جمع شدند. من در ‏سفرهای استانی که می رفتم و در ستادهایی که داشتیم، با اینکه اکثر کسانی که مسئول ستادهای ما بودند را ‏نمی شناختم، مشاهده می کردم که با چه اخلاصی و با چه صفایی و با چه مبنای صحیحی دارند کار و تلاش می کنند. در یکی از ‏استان هایی که رفتیم خودم هم خجالت زده شدم که در آن استان می گفتند که ما هزینه ای برای مکان ستاد نداریم و مکانی هم از ‏خودمان نداریم و جلسات ستاد را با جمع شدن در خیابان برگزار می کنیم و این مسأله باعث افتخار ماست، اگرچه از جهتی هم باعث ‏شرمندگی ماست که بضاعتی هم نداشتیم که برای آن ها مکانی دست و پا بکنیم.‏

جلیلی افزود: موضوع دیگری که باز برای من در سفرها در میان کسانی که طرفدار بودند می دیدم و برایم جالب یود این بود که از نوجوان ‏شانزده ساله تا کسانی که از نظر سنی چای پدر ما هستند، می گفتند این کارها و فعالیت های برای شما در بحث انتخابات مشروط ‏بر این است که شما پشت سر مقام معظم رهبری باشید. این موضوع خیلی مهم است و مشخص است که اصلاً برای فرد و جناح ‏این افراد نیامده اند، بلکه برای یک آرمان ارزشمند که آرمان نظام ماست آمده اند و این را به صراحت از مسجدی که در شهر ‏کهنوج در آن صحبت می کردم تا ورزشگاه شیرودی تهران، دیدم که ادبیات یکی است و همه از این ادبیات استفاده می کنند که ‏فقط به خاطر ولایت است که دور تو جمع شده ایم و با شخص شما عهد اخوت نبسته ایم و این موضوع خیلی ارزشمند است، ‏ضمن اینکه اظهار لطف می کردند، اما شرط و شروطش را هم می گذاشتند که حواستان جمع باشد.‏

وی سپس به نحوه تبلیغات ستادهایش اشاره کرد و اضافه کرد: در این سفرها نه یک حرف روشنفکری زده می شد و نه یک وعده خاصی داده می شد که آراء خاکستری جذب شود و مباحث در ‏جهتی مطرح می شد که ما برای هدفی آمده ایم که خیر دنیا و آخرت در آن است‎.‎‏ این امر که این حرف ها توانست تعدادی را جذب ‏کند، خودش یک پیروزی بود. من واقعاً برداشتی که دارم این است که این انتخابات برای یک پیروزی بزرگ است.‏

وی ادامه داد: اینکه چنین جمعی در کشور حول محور ولایت، بر مبنای منویات ولایت، بدون هیچ گونه چشم داشتی، اینگونه پای کار می آیند، ‏به نظر من یک پیروزی بزرگ و یک ارزش برای نظام است.‏

وی افزود: در برآوردی که من از دوران دفاع مقدس دارم، می خواهم بگویم این کار کمتر از آن نبود که این حجم از جوانان علاقه مند با این ‏اعتقاد به ولایت و به این شکل پای کار هستند. احساس این بود که جوانانی با روحیه بسیجی با یک شعور عمیق و بحث های ‏جدی پای کار هستند. این خیلی مغتنم است.‏

جلیلی افزود: این ظرفیتی که در این انتخابات این گونه دور هم جمع شد، این نه برای یک پایان، بلکه برای یک شروع مغتنم است برای اینکه ‏این اهداف را دنبال کنیم.‏

وی به پیامی که به رئیس جمهور منتخب داده بود اشاره کرد و گفت: در پیامی که به آقای روحانی دادم، سعی کردم که هیچ جمله ای که بر مبنای سیاسی بازی و دور از صداقت باشد، ننویسم، یعنی ‏اگر گفتم ما به شما کمک می کنیم، چون ما می خواهیم دولت اسلامی موفق باشد، این کمک را می کنیم. نگاه یک حزب اللهی این ‏نیست که حتما من باشم تا موفق باشم، مهم این است که آن کار در جهت صحیح و درست و گفتمان انقلاب اسلامی و پیشرفتی که ‏مورد نظر آن تمدن اسلامی که آقا روی آن تأکید دارند، انجام بشود.‏

وی در تشریح نوع کمک کردن به دولت آینده گفت: ما در این جهت کمک می کنیم، کمک هم این است که هرکار ایجابی که باشد حتماً احساس این است که همان کاری که ما می ‏خواستیم انجام بدهیم، دارد انجام می شود و خدا را شکر می کنیم و هر جایی هم که احساس کردیم خلاف است حتماً بر اساس همان ‏اصل هشتم قانون اساسی و امر به معروف و نهی از منکر، کمک خود را این می دانیم که متذکر بشویم و نظارت کنیم و بگوییم ‏اینجا اشتباه است. این دو حرکت با توجه به این بحث که بخشی از آن در حوزه جامعه است تا دولت، مکمل همدیگر هستند.‏

وی به جمع شدن دوستدارانش کنار یکدیگر اشاره کرد و اظهار داشت: این جمع و این فضا، نه برای فضای حزبی و انتخابات، بلکه برای این هدف متعالی موضوعیت دارد. باید روی آن فکر کنیم که ‏چگونه می توانیم انسجام آن را برای آن کار حفظ کنیم، البته نباید منحصرا این انسجام موضوعیت پیدا کند، این برای این است که ‏کار را شروع کنیم، چون این مدل کارها، کارهایی نیست که زمان بخواهد و ... ، بلکه حتماً باید این کارها را شروع و دنبال کنیم.‏

وی تصریح کرد: این مسأله هم که ما هم اکنون مسئولیتی نداریم، خودش کمکی است برای پیشبرد اهدافمان. چون فراغ بال داریم برای پیگیری ‏بحث های گفتمان سازی و فرهنگ سازی که بحث اصلی ماست.‏

جلیلی به آسیب شناسی حرکت گفتمان انقلاب در انتخابات پرداخت و افزود: اگر بخواهم آسیب شناسی از انتخابات داشته باشم، شاید یک ضعف ما این بود که نتوانستیم این اقناع را ایجاد کنیم که گفتمان ‏اسلام، انقلاب و مقاومت می تواند موجب پیشرفت می شود، نتوانستیم این را به صورت اقناعی و اثباتی بیان کنیم. این ضعف را ‏باید در مسیر حرکتمان برطرف کنیم.‏
 

وی ادامه داد: یک نکته دیگر هم اینکه در این کار نباید گرفتار حاشیه بشویم، چون موجب خالی شدن ظرفیت هایمان می شود. با درگیری در ‏حاشیه ها از آن کار بزرگ می مانیم. این حاشیه های بی خود می تواند کار ما را ضعیف کند. مثلاً در برخی از این سایت ها که ‏دوستان حزب اللهی مسئولیت آن را برعهده داشتند، می دیدم بحث های سطحی و غیر ضرور مطرح می شد و می دیدم که بعد از ‏مدت زیادی هنوز سوزن آن سایت روی آن موضوع بدون اینکه برایش رشدی داشته باشد، گیر کرده است.‏

وی آسیب دیگر این حرکت را اینگونه عنوان کرد: ما نباید گرفتار گزارش دهی بشویم، بلکه باید به سمت نتیجه حرکت کنیم، مثلاً خانواده از شما نان می خواهد، شما بروید و بیایید ‏و گزارش بدهید که مثلاً 15 نانوایی رفتم و 6 تا بسته بود و ...، در آخر خانواده از شما نان می خواهند، ما نباید گرفتار این ‏معضل بشویم که مثلاً گزارش بدهیم این تعداد سایت راه اندازی کردیم و ...، باید ببینیم که انتهایش چه می شود؟

وی تصریح کرد: بنده بسیار از این موقعیت پیش آمده خوشحالم و این انتخابات بهانه ای شد که عده ای از عزیزان که انگیزه های بسیار ارزشمند و ‏اهداف بلند دارند، از روش های صحیح هم استفاده می کنند، دور هم جمع شوند. این التزامی که این سه موضوع با هم دارند، ‏بسیار ارزشمند است.‏
 
وی در پایان افزود: البته من خودم را قابل نمی دانم که از دوستان تشکر کنم، چون معتقدم این کار برای فردی مثل من نبود که بخواهم تشکر کنم. ‏دوستان برای هدفی بزرگتر این کار را انجام دادند که انشاءالله خداوند شاکر آن هاست و این اخلاصی که من از این جوان ها دیدم ‏انشاءالله جزء ذخائر عالی ایشان در آخرت خواهد بود.‏

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند


....... شهید نظر میکند به وجه الله .......



چند شب پیش مصراع اول این شعر (آنکس که تو را شناخت جان را چه کند) در فکرم آمد و روی وایت بورد پسرم یادداشت کردم. امروز تو فکر دوست و همکلاسی هنرستانی ام مجید بودم. تو اینترنت بودم و مشغول وبلاگم ، جستجو کردم و به عکس بالا رسیدم. الان 25 ساله که شهید شده. امید که در آخرت دیدارش کنم.


دکتر سعید جلیلی نامزد اصلح ریاست جمهوری 1392



برای رای دادن به دکتر سعید جلیلی اینجا کلیک کنید



هر  کسی  را نتوان گفت که صاحب نظرست
عشقبازی    دگر    و   نفس   پرستی   دگرست
نه  هر آن چشم که بینند سیاهست و سپید
یا    سپیدی   ز   سیاهی   بشناسد   بصرست
هر  که  در  آتش  عشقش  نبود  طاقت سوز
گو    به    نزدیک    مرو    کآفت    پروانه   پرست
گر  من  از دوست بنالم نفسم صادق نیست
خبر   از   دوست   ندارد   که  ز  خود با خبرست
آدمی   صورت   اگر  دفع  کند  شهوت  نفس
آدمی   خوی   شود   ور   نه   همان  جانورست
شربت  از  دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌ترست
من  خود  از عشق لبت فهم سخن می‌نکنم
هرچ   از   آن   تلخترم  گر  تو  بگویی  شکرست
ور  به  تیغم  بزنی  با  تو  مرا خصمی نیست
خصم   آنم   که   میان   من  و  تیغت  سپرست
من  از  این  بند  نخواهم  به درآمد همه عمر
بند   پایی  که  به  دست  تو  بود  تاج  سرست
دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک    لؤلؤ   نتوان   گفت   که   دریا   خطرست

مبعث حضرت رسول الله محمد مصطفی گرامی باد


نور عترت آمد از آیینه ام

کیست در غار حرای سینه ام


رگ رگم پیغام احمد می دهد

سینه ام بوی محمد می دهد


من سخن گویم ولی من نیستم

این منم یا او ندانم کیستم


جبرئیل امشب دمد در نای من

قدسیان خوانند با آوای من


ای بتان کعبه در هم بشکنید

با من امشب از محمد دم زنید


از هوا گلبانگ تهلیل آمده

دیده بگشائید جبریل آمده


مکه تا کی مرکز نا اهلهاست

پایمال چکمه بوجهلهاست


مکه دریای فروغ وحی شد

بت پرستان بت پرستی نهی شد


روز، روز مرگ ظلم و ظالم است

بانگ نفرت مرد ، اقرا حاکم است


یا محمد منجی عالم توئی

این مبارک نامه را خاتم توئی



انبیا مشعل ز تو افروختند

وز دمت پیغمبری آموختند


غیرت و مردانگی آئین توست

عزت زن در حجاب دین توست


بر همه اعلام کن زن برده نیست

برده مردان تن پرورده نیست


خاتم توحید در انگشت تو

حق به پیش روی و حیدر پشت تو


ما تو را زهرای اطهر داده ایم

شیر مردی مثل حیدر داده ایم


ما تو را دادیم در بین همه

یک خدیجه یک علی یک فاطمه

شعر از مولانا

حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم


ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ....... ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است



از خواهران محجبه دارای حجاب ارزشی شدیدا و اکیدا تمنا دارم در جامعه حضور پر رنگ تری داشته باشند تا بی ارزشی هایی نظیر عکس زیر در جامعه کم رنگ تر گردد.




مگه این نقطه مسلمون نداره


 فاطمه فاطمه نیست ، تو راس مى‏ گی
اما یه فرشته مى‏ تونه باشه
اگه عصمتش مثه فاطمه نیست
مى ‏تونه که فاطمه گونه باشه


تو کدوم جغرافیا فرشته رُ
با این اوضاع تو خیابون مى‏ بینى
تو کدوم صفحه‏ ى تاریخ این همه
چهره‏ هاى نیمه عریون مى ‏بینى


آره ما بى‏ هنراى عالمیم
اگه زلفاى پریشون هنره
کسى که مدعیه نجابته
ساده از هویتش نمى‏ گذره


آخه بى‏ انصافیم حدِّى داره
دختر ِ ایرونى و این همه رنگ
جلو چشم ِ هیز ِ این زمینیا
چهره‏ ى مریخى و مانتوى تنگ


یادمه روزاى که کشف حجاب
راهى جز دعا به آسمون نداشت
گریه‏ ى دخترکاى چادرى
جوابی به غیر ِ خفه‏ خون نداشت


دخترى که سایبونِ عفتش
زیر پاى ِ یاغِیا لگد مى‏ شد
امّا تو تِست ِ نجابت همیشه
نمره هاش بالاى مرز ِ صد مى‏ شد


قدیما هر کى خودش بود و خودش
حرفِ شکلِ تو و شکلِ من نبود
تو دل ِ دختراى ساده‏ ى شهر
عقده‏ ى مثه کسى شدن نبود


اون روزا اتاقِ بچه‏ ها فقط
بوى اسباب بازى و کتاب مى ‏داد
بابا شب از سَر ِ کار که برمى‏ گشت
سارا دستش یه لیوانِ آب مى ‏داد


حتى اون وقتا که قانون شده بود
کسى بیرون نره از ساعت هشت
دارا با مشت گره کرده بازم
تو خیابون پى ِ آزادى مى‏ گشت


غرور ِ مردم اون روزاى شهر
مثه حالا ، که تو ابهامه نبود
اون روزا غیرت ِ مردونه فقط
واسه تیتر ِ داغ ِ روزنامه نبود


روزگاری جوونامون اینقده
عاشقِ هواى غربت نبودن
به خدا فاطمه هامون اون روزا
مثه حالا بى‏ هویت نبودن


نمى‏ خوام شخصیت ِ هیچکسى رُ
با این حرفا ببرم زیر سوال
ولى معصومیت ِ فرشته هم
داره گم مى‏ شه تو عصر ِ ابتذال


عصرى که قربونى ِ نمایش
سجده کردن به بتاى سنگیه
عصرى که اصالتش گم شده وُ
صحنه‏ ى تهاجم ِِ فرهنگیه


عصرى که حس ِ تموم ِ آدماش
دیگه همپَرسه‏ ى دود و فلزه
عصرى که الگوى دختر پسراش
مایکل جکسونُ ، جنیفر لوپزه


عصرى که ویروس ضدِّ ارزشا
بدجورى افتاده روى هر ژِنش
وقتى دیگه واسه مون عادى شده
حرف ِ ماهواره و مولتى ویژنش


آره خیلیا برات کف مى‏زنن
وقتى از پرستیژ و کلاس مى‏ گى
آخه طرز فکرا هم عوض شده
فاطمه فاطمه نیست ، تو راس می گی


صداى گریه ى دخترا بازم
داره مى‏ پیچه تو گوش ِ کوچه‏ ها
امّا این دفه یه فرقى داره که
مى‏ سپرم قضاوتش رُ به شما


اینا که دل براشون مى‏ سوزونی
چی رو از فاطمه بودن بلدن؟
همشون مدعیه تمدنن
امّا تو فکر و عقیده جا زدن


اینا که با وضعشون پا مى‏ ذارن
گاهى رو قداست و حرمت ِ زن
داد و فریاد مى ‏زنن ، جیغ مى‏ کشن
نمى‏ خوان نقابشونُ بندازن


مى‏ دونم فایده نداره حرف ِ زور
نباید نسنجیده عمل کنیم
نباید معضل ِ یه جامعه رُ
با فشار ِ تازیانه حل کنیم


امّا آب از سرمون داش مى‏ گذشت
صبرمون به آخرش رسیده بود
روز به روز داشتیم می رفتیم توى چاه
با طنابى که دیگه پوسیده بود


دیگه دارا پى آزادى نبود
بوى افیون مى ‏اومد دور و بَرش
سارا شب کنار ِ بابا نمى‏ موند
هى هواى پارتى مى ‏زد به سرش


آره حتى تو کتاباى لغت
شرح آزادى دیگه عوض شده
بحثِ داغ بچه هامون اینه که
چه تریپى توى این روزا مُده


دیگه فاطیماى این دوره فقط
عاشق ِ لباس ِ تنگ و کِشیه
مارى ، جاى خونه دارى ، دنبالِ
بهترین مارکاى آرایشیه


کیفاى مدرسه شون پر شده از
پنکِکُ ، سایه ی چشمُ ، رُژ ِ لب
تا میاى ژست تذکر بگیرى
از لجت روسریشُ میده عقب


اگه ساکت بشیمُ ، هیچى نگیم
تا نگن : چقد فلانى اُمله
خودمونیم به عقیده‏ ى شما
نسل ِ بعدى قابل ِ کنترله؟


اگه هى فسادُ گسترش بِدن
این جورى بدون ِ ترس و واهمه
آخه جز ، یه چند تا اسم ، توى کتاب
چى مى‏ مونه از علی و فاطمه


نذاریم فردا غریبه‏ ها بگن
مگه این نقطه مسلمون نداره
گره‏ اى که وا مى‏ شه با دستمون
به خدا نیاز به دندون نداره


مى‏ شه طرز ِ فکرا رُ منطقى کرد
مى ‏شه به رنگ و لعابا دل نباخت
این درست ، که فاطمه فاطمه نیست
اما مى‏ شه که ازش فرشته ساخت


شاعر: شایا تجلی

دکتر سعید جلیلی نامزد اصلح ریاست جمهوری 92


همزمان با نزدیکی به روزهای ثبت نام از کاندیداهای ریاست جمهوری و رقابت زودهنگام برخی از نامزدها در این روزها، موج دعوت نخبگانی حوزه و دانشگاه از دکتر جلیلی و همچنین دکتر باقری لنکرانی ادامه دارد. 
در این بین خبر قطعی شدن کاندیداتوری دکتر باقری لنکرانی از سوی برخی منابع غیر رسمی روز گذشته در حالی منتشر شد که برخی دیگر از منابع خبری از تشدید احتمال حضور دکتر جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را می دهند.
در همین خصوص یکی از نزدیکان دکتر جلیلی در مصاحبه با سایت خبری تریبون مستضعفین بیان داشته است که: با دعوت‌ های مکرری که از سوی نخبگان مردمی و دانشجویان از دکتر جلیلی شده است ایشان در حال بررسی این مساله هستند و احتمال نامزدی وی شدت بیشتری یافته است.
وی با تکذیب شایعات عدم کاندیداتوری جلیلی، تأکید کرد: دکتر جلیلی پیگیری تکالیف محوله به خویش در شورای امنیت ملی را نسبت به شرکت در دعواهای سیاسی و حزبی در اولویت می‌داند و حاضر نیست در پازل دعوا بر سر قدرت و احساس تکلیف های متعدد برای حضور در صحنه بازی کند.


او با اشاره به شرایط کشور و اجماع کم سابقه خیل کثیری از نخبگان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر دکتر جلیلی گفت: دکتر جلیلی ناگزیر به حضور در صحنه خواهد بود.

همچنین رجانیوز در خبری نوشت: سعید جلیلی از برخی نخبگان دعوت کرده تا به تنظیم برنامه‎های مورد اشاره او برای اداره کشور، وی را در این باره همراهی کنند.

دکتر جلیلی هم چنین در گفتگو با برخی از چهره ‎های انقلابی که پیش از این در جلسات خصوصی بر کاندیداتوری وی پافشاری کرده‎اند، احتمال حضور خود را منتفی ندانسته است.

چند روز پیش نیز فاطمه آلیا از اعضای جبهه پایداری نقلاب اسلامی نیز در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است که سعید جلیلی برای کاندیداتوری راضی شود گفت: این موضوع منتفی نیست چرا که این افراد تا لحظه آخر سعی می‌‌کنند زیر بار مسئولیت نروند.وی در عین حال تصریح کرد: البته این طور هم نیست که هیچ یک از این سه نفر مسئولیت را نپذیرند لذا هر کدام گفته‌اند که ما به فردی که انتخاب شود کمک خواهیم کرد.

آلیا با تاکید بر اینکه هر سه نفر نامزدهای احتمالی ما گفتمان جبهه پایداری را قبول دارند و تاکید کرده‌اند که ازحرکت تشکلی گفتمانی خوشحال هستند، خاطر نشان کرد: بنابراین هر کدام از آنها مسئولیت را به دو نفر دیگر واگذار کرده است و بنابراین گزینه نهایی مورد تایید دو نامزد دیگر است.


زندگینامه دکتر سعید جلیلی:

دکتر سعید جلیلی متولد سال 1344 در شهر مقدس مشهد (منطقه طلاب) است. وی تحصیلات خود را تا مقطع دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق «ع» به پایان رسانده و سابقه ای 20 ساله در وزارت خارجه دارد و از پرسنل باسابقه وزارت امور خارجه محسوب می شود. عنوان پایان نامه او (سیاست خارجی پیامبر) بود و به تدریس (دیپلماسی پیامبر) می پردازد. پایان نامه مقطع دکتری دکتر جلیلی به صورت کتاب منتشر شده و در کشور لبنان نیز به زبان عربی ترجمه و انتشار یافته است.

دکتر که به ساده زیستی در زندگی شخصی و رویکردهای اسلامی - انقلابی در دیپلماسی شهرت دارد، مورد اعتماد فراوان ولی امر مسلمین جهان حضرت امام خامنه ای در حوزه سیاست خارجی بوده و نماینده معظّم له در شورای عالی امنیت ملی نیز می باشد.

سعید جلیلی که دکترای علوم سیاسی دارد، به زبانهای عربی و انگلیسی نیز مسلط است و با توجه به سابقه ۲۰ ساله حضور در وزارت خارجه و جایگاه علمی، تسلط بسیار خوبی در موضوع هسته ای ایران خواهد داشت. از جمله تألیفات وی، کتاب سیاست خارجی پیامبر اسلام (ص)، الگوی تفکر سیاسی اسلام در قرآن کریم و مقالات مختلف در زمینه روابط بین المللی است. ظاهراً دکتر جلیلی حافظ کل قرآن نیز می باشند.

سعید جلیلی مسولیت هایی از قبیل: رئیس اداره بازرسی وزارت امور خارجه، دبیر اول، معاون اداره اول آمریکا در وزارت خارجه، مدیر بررسی های جاری دفتر رهبر معظم انقلاب، معاون اداره آمریکای شمالی و مرکزی، رایزن دوم، مشاور رئیس جمهور، معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و... بود. وی هم اکنون نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
اما در این مقطع، جالب و قابل توجه است که بدانید این استاد دانشگاه و دیپلمات باهوش، در زمان جنگ تحمیلی بارها در جبهه به عنوان نیروی بسیجی حضور یافته است.

شاید خود دکتر جلیلی چندان راضی به گفتن این جزئیات نباشد، اما می گوئیم تا در تاریخ بماند که سعید جلیلی در زمان جنگ ایران و عراق به عنوان نیروی بسیجی بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در دی ماه سال ۱۳۶۵دیده بان لشگر نصر خراسان بود، که در عملیات کربلای ۵ از ناحیه پا مجروح شد و در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه، پای راست خود را از دست داد.

اکنون پای راست دکتر سعید جلیلی، مصنوعی است و به عبارت دقیق تر او یک پا ندارد، اما گام های علمی و استوارش در سیاست، قطعاً بیش از پیش زبانزد خواهد شد.