ترتیب سورهها در قرآن
ترتیب سورهها نمیتواند به ترتیب نزول آنها باشد زیرا
اولاً: سورههای مَدَنی که یقیناً پس از هجرت نازل شدهاند در اول قرآن و سورههای مکی که قبل از هجرت نازل شدهاند در آخر قرآن قرار گرفتهاند، درحالی که اگر بخواهد به ترتیب نزول آنها باشد باید سورههای مکّی در ابتداء و سورههای مدنی در آخر قرار میگیرند؛
ثانیاً: در روایات آمده است که اولین سوره نازل شده سوره «علق» و سپس «ن و القلم» «مزّمل» «مدثر» و... بوده است در حالی که در قرآنهای فعلی و موجود، اول سوره «حمد» و سپس سورة «بقره» و... آمده است، پس معلوم میشود که ترتیب موجود در قرآنها به ترتیب نزول سورهها نیست.[4]
البتّه به دلیل اینکه جمعآوری و ترتیب سورهها برخلاف ترتیب نزول آنها، اشکال و ایرادی را به دنبال نداشته، لذا مردم هم اعتراضی نکردند و الاّ اگر این ترتیب و جمعآوری آنها به اصل آن ضربه وارد میکرد، قطعاً مسلمانها و به خصوص امیرمومنان امام علی ـ علیه السّلام ـ اجازه چنین کاری را نمیداد، بنابراین، ترتیب سورهها به اجتهاد و رأی صحابه بوده است وبه ترتیب نزول آنهاجمع آوری نشده است.
پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و پذیرفته نشدن مصحف امام علی ـ علیه السّلام ـ علاوه بر زید بن ثابت، عده دیگری از بزرگان صحابه به جمعآوری قرآن پرداختند از جمله: عبدالله بن مسعود، اُبّی بن کعب، مقداد بن اسود، سالم مولی ابی حذیفه، معاذ بن جبل و ابوموسی اشعری، البتّه می گویند: نخستین کسی که سورههای قرآن را مرتب کرد، سالم مولی ابی حذیفه بود.[5] ولی به هر حال ویژگی قرآن جمعآوری شده، که قرآنهای موجود نیز از همان ترتیب سورهها پیروی کرده است بدین بیان است:
1. اول سورة حمد که به عنوان فاتحة الکتاب و اُمّ الکتاب معروف است.
2. «السَّبْع الطِّوال» یعنی هفت سوره طولانی (بقره، آلعمران ، نّساء، مائدة، انعام، اعراف و انفال).
3. المئین، یعنی: سورههایی که حدود صد آیه دارند (مانند براءة، نحل، هود، یوسف، کهف، إسراء، انبیاء، طه، مؤمنون، شعراء، صافات).
4. المثانی، یعنی سورههایی که تعداد آنها به صد آیه نمیرسد ولی نسبت به سورههای دیگر قرآن (به خصوص سورههایی طوال و المئین)، بسیار تلاوت میشوند، که تعداد آنها نزدیک 20 سوره است.
5. اَلْحَوامیم، سورههایی که با لفظ «حم» شروع میشوند و تعداد آنها 7 سوره است.
6. الممتحنات، که تعدا آنها قریب به 20 سوره است.
7. المفَصّلات، که از سوره «الرحمن» شروع میشود تا آخر قرآن، یعنی سورههایی که آیههای آنها کوتاه است و خود سوره و تعداد آیات او کم است و «بسم الله الرحمن الرحیم» زود به زود تکرار میشود.
از اینرو ترتیب در مصحف عثمانی، همان ترتیبی است که در مصحف کنونی وجود دارد و با ترتیبی که در مصحفهای صحابه در آن وقت به کار برده شده بود، تطبیق میکرد.[6]
پس از آنکه معلوم گشت متن سورههای قرآن توقیفی و توسط رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ سامان یافته و مرتب شده است، اینکه سورهها به سبک و شیوة کنونی را کار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته و یا سلیقه و اجتهاد صحابه بدانیم، ذرهای از اهمیت و ارزش والای قرآن کریم نمیکاهد، چرا که احتمال دارد کسانی هم که ترتیب سورهها را به اجتهاد و سلیقه اصحاب میدانند، آن ترتیب را برگرفته از این کلام حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته که فرمودند: «به جای تورات هفت سوره بزرگ قرآن، «سبع طوال» و به جای انجیل «مثانی» (سورههایی که بسیار خوانده میشود یعنی از هود تا نحل) و به جای زبور «مئین» (سورههای حدود صد آیه) را به من دادهاند و سورههای مفصلات (سورههای کوتاه که مکرر با بسمالله از هم جدا میشود)، را هم علاوه و اضافه بر کتاب های انبیا به من داده شده است و قرآن مهیمن است بر سایر کتب آسمانی.
بر اساس آنچه از متون دینی دربارۀ آخرالزمان برداشت میشود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامۀ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنیهای فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بیسابقه وامیدارد و موجب نهایت استغاثۀ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل میشود.
رسانه بعد از همراهی مردم، شاید مهم ترین چیزی است که یک حکومت می تواند در اختیار داشته باشد. حکومت های مردمی معدودی هستند در سطح جهان هستند اما رضایت عمومی را به همراه خود دارند.آنها برای حفظ این رضایت باید عنصر رسانه را در اختیار داشته باشند.
رسانه
می تواند در کمترین زمان ممکن یک رضایت یا یک نارضایتی عمومی را به جان
مردم تزریق کند. رسانه عنصری است که اگر برای مردم و برای امیدواری مردم
بکوشد بسیاری از مشکلات نیز توسط مردم فراموش خواهند شد.
نقش رسانه ها
به گونه ای است که اجتماع گاهی تنها و تنها به حرف آنها گوش می دهند و هر
موجی که این رسانه ها ایجاد کنند میتواند افکار عمومی را با خودش ببرد.
یادمان اگر باشد در وقایع سال 88 رسانه های متعددی با فعالیت های گوناگون روی وقایع آن سال تاثیر داشتند.
بسیاری از رسانه ها با تعهد به آنچه برای آن خلق شده اند، فعالیت خود را دنبال می کردند و اثرگذاری مثبت نتیجه کار این رسانه ها بود.
در
مقابل رسانه هایی نیز بودند که با پیروی از مناقع خود و یا به دستوری مشخص
به دنبال اهداف دیگری بودند که روی جامعه ایران تاثیری منفی گذاشتند.
گروهی از رسانه ها نیز با پیش گرفتن مشی سکوت بعضا آب به آسیاب دشمن ریختند.
رسانه
ها در وقایع سال 88 مردم را عملا جهت دهی میکردند. بسیاری از آشوب ها و
اغتشاشات بعد از انتخاب به خاطر سمپاشی رسانه هایی بود که در حال ماهی گیری
از آب گل آلود بودند.
بعد از روند شدت گرفتن درگیری ها بسیاری از رسانه
ها با تغییر روش، نوع آشوب طلبی ها را هدایت کرده و به سمت حمله به حاکمیت
بردند. به گونه ای که ایام قبل از عاشورای حسینی روند شعار ها به سمت حمله
ارزش های عموم ملت ایران رفت.
تا فرا رسیدن روز واقعه کسی فکر نمی کرد
که در روز عاشورا نیز عده ای بخواهند با لجن پراکنی در سطح خیابانهای
تهران، به عزای امام حسین (ع) بی حرمتی کنند اما در کمال تاسف این اتفاق
افتاد و جامعه ایران را در بهت و حیرت فرو برد.
رسانه های غربی با
وقاحت تمام به پوشش این واقعه به شکل دلخواه خود پرداختند و در میان اندوه
داغداران حسینی به شادی پرداختند. این حرکت مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی
پاسخ محکمی در روز "نهم دی" به دشمنان داد.
حضور میلیونی و سراسری ملت
ایران در حمایت از عاشورای حسینی و ارزش های خود آنچنان گسترده و عظیم بود
که رسانه های داخلی و خارجی تا مدت ها به انعکاس ابعاد مختلف این واقعه
پرداختند.
آن رسانه ای که تمام این مردم را کنار هم جمع کرد را می توان
عاشورای حسینی نامید که هرساله نیز بزرگترین جمعیت جهان را نیز شکل می دهد.
سینه به سینه آنچه در عاشورای 88 رخ داد منتقل شد و سیل خروشان امت به خیابانها ریخت.
رسانه
های غربی در مقابل این اجتماع بی سابقه با تمام ادعای حرفه ای گری خود
سکوت کردند و یا به نمایش بخش کوچکی از این اجتماع بسنده کردند.
آنچه در
مورد بُعد رسانه ای نه دی می توان گفت این است که لازم بود و البته هم
اکنون نیز لازم است که بخش های مختلف این حماسه ی تاریخی، رسانه ای شود تا
آنچه باعث رسوایی فتنه 88 و نابودی آن گردید برای همگان تببین شود.
"نه دی" بزرگترین رسانه ی تاریخ انقلاب است.
رسانه
ای که پیام عاشورا و انقلاب را به تمام مردم ایران و حتی جهان رسانید.
رسانه ای که حتی قوی ترین رسانه ها نیز نمی توانستند اینگونه شبیه آن عمل
کنند.
این رسانه نهم دی هم اکنون در اختیار انقلاب است. به برکت خون
امام حسین (ع) نهم دی می تواند تریبونی باشد که از بلندای آن شعار آزادگی
سر داد.
رسانه ای که مرهون خون حسین بن علی است (ع).
حزب الله سایبر
دریای من
امشب چه غوغا کرده اى، طوفان چه برپا کردهاى
در سرزمین سینه ام، دل را چو دریا کردهاى
گاهى به مَدَّم میکشى، گاهى به جزرم میکُشى
اى ماه پر افسون، مرا پایین و بالا کردهاى
تا کى به ساحل سر زنم؟ امواج را بر در زنم؟
تا کى بجویم من تو را؟ لنگر کجا وا کردهاى؟
کى در هوا فـانى شوم؟ کى ابر بارانى شوم؟
بر من بتاب اى ماهتاب، کآتش به دلها کردهاى
پا در رکاب موج بر، با خود مرا در اوج بر
آى و وفا کن در کنار عهدى که با ما کردهاى
آى و تنى بر آب زن، چرخى در این گرداب زن
مىمیرم از این تشنگی، از ما چه پروا کردهاى
بردى، ببر این آبرو، در هم مکش آن چشم و رو
از آبروى من عجب ابرى مهیا کردهاى
شد رعد و برق ابر من، یعنى سر آمد صبر من
باران که میبارد بیا، من را تو رسوا کردهاى
دیگر چه سود از گفتگو، رو گل ندارد پشت و رو
با ما مگر تا پیش از این بهتر از این تا کردهاى
دریاى من آرام گیر، از عکس رویش کام گیر
مه در بغل کى آیدت؟ دل خوش چه بیجا کردهاى
همــــــــۀ مستیـم از بــــــــوى تو بود
می ام از بـــــــــادۀ مینــــــــــوى تو بود
هـــــر زمـــان چشم فـــــرو میبستم
در خیــالــــــــم رخ نیکـــــــوى تو بود
هوســـى جــز تو به دل راه نداشت
بسته بر پاى دلــــم، مــــــوى تو بود
لب، خمــــــوش از اثــــر داغ تو شد
جــــــز زمـــانى که ثناگــــوى تو بود
سجده ام بر ســـر سجـــــادۀ ذکر
همه بر حلقــــــۀ گیســــوى تو بود
روز و شــب، چشم به راهت بودم
دیده ام خستـه و بى سوى تو بود
قبلـــــه حــــــج و صلاتــــــم بودى
سجده هایم همه جا سـوى تو بود
فــــــــرح و حـــــزن دل بى تابـــم
بسته بر آن خــم ابـــــــروى تو بود
اینکه بیمــــــــار تو بودم یک عمــــر
همه از نسخــــــــه و داروى تو بود
دم آخـــــــــر تو بیـــــا یک قـــدمى
عمــــر من طى ره کـــــــوى تو بود
کاش ایـن لحظــــــه کنـــارم بودى
ســـــــر من بر ســــر زانوى تو بود
خـــــدا فرمـــوده سائــل را فلا تنهر فلا تنهر
غریــبــانـــه گـــدایى آمــــده بـــر در فلا تنهر
سیه رویى به کــــوى تو به روى خاک افتاده
نمیگویم بَرَم بنشیـــن بیــــــا بگـــذر فلا تنهر
اگــــــر طـــردم کنى از آستانت میروم امــا
مـــرا مولا تو از کــــوى خودت دیگر فلا تنهر
نگاهى کن اگر چه با همان قهر و خم ابرو
کــه مـن هـرگـــز نمیگویم فلاتقهر، فلا تنهر
هـــــر آنکـــه دلربـا گـردد نراند بیدل خود را
مــرا که در همـه عالــم تویى دلبر فلا تنهر
ما تشتهى کـــه فرمــــــود لاتسرفــوا ندارد
ایــن دل کـــه اشتهایى جـــز روى او نـدارد
اى عاقلان مگویید ایـن خانــه را رهـــــا کن
هستـى بـرون ز کــوى او رنــگ و بـــو ندارد
قومــى به جستجویـت آواره کــو بـه کویند
در قلب من که هستى این جستجو ندارد
تا کـى به ناله و غم اشــــک از بصر بریزم
مولا بیــا که دیگــر این دیده ســــــو ندارد
ارباب نازنینــــم شرمنــــــــدۀ تــو هستـم
بنگـــــر غـلام خــود را کـــو آبـــــــرو ندارد
خواهد دلــــــم بگوید از رنـــج و غـم برایت
امـا تــــوان گفتــــن را مـــو بــه مـــو ندارد
خواهـــــم روم مصلّـــى بهـر نمـاز عشقت
میدانـم این نمـازم جز خــون وضـــــو ندارد
جــان میـدهــد غلامــت، مولا بیــا نظـــاره
جـــز دیــــــدن تـــو دیــگــــــر او آرزو ندارد
ایام سوگواری شهادت آقا امام حسین علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد
زنگ اشتر ساز ماتم میزند
شعله بر هستی عالم میزند
در صدای زنگ او ساز بلا
صحبت از ماه غم و کرب و بلا
هیچ میدانی که با رنج و محن
از کدامین کربلا گویم سخن
گوش کن تا بابی از آن وا کنم
کربلای عشق را معنا کنم
کربلا یعنی تولی داشتن – مهر حیدر عشق زهرا داشتن
کربلا یعنی تبرای شدید – از پلیدی های دوران و یزید
کربلا یعنی اطاعت از امام – گه به حکم او نشستن گه قیام
کربلا یعنی که یار رهبری – از حسین عصر خود فرمانبری
کربلا یعنی تحول در وجود – جامه ی زهد و حیا را تار و پود
کربلا یعنی به حق واصل شدن – یار حق دشمن باطل شدن
کربلا یعنی بیا جانانه شو – گرد شمع عشق حق پروانه شو
کربلا یعنی کتاب عشق حق – از الف تا یای او سرمشق حق
کربلا یعنی که انسی با نماز – روی بر درگاه رب بی نیاز
کربلا یعنی که خون آب وضو – با خدا بی واسطه در گفتگو
کربلا یعنی همیشه مکتبی – تو حسینی خواهر تو زینبی
کربلا یعنی سراپا جان شدن – در منای عاشقی قربان شدن
کربلا یعنی سر و جان باختن – پل به معراج شرافت ساختن
کربلا یعنی که عاشورای خون – موسم انا الیه راجعون
کربلا یعنی گل احمر شدن – روی دست باغبان پرپر شدن
کربلا یعنی هم آغوش اجل – تلخی مرگش نکوتر از عسل
کربلا یعنی بهار تشنگی – شعله بر دل از شرار تشنگی
کربلا یعنی چو گل افرختن – پیش آب از تشنه کامی سوختن
کربلا یعنی که در دریای آب – تشنه اما آب را کردن جواب
کربلا یعنی فغان و زمزمه – خنجرو حنجر نگاه فاطمه
کربلا یعنی که تیغ و جسم یار – یک هزار و نهصد و پنجاه بار
کربلا یعنی قلم یعنی کتاب – پیکر قرآن و زخم بی حساب
کربلا یعنی عطش یعنی شرار – خیمه و طفلان در حال فرار
کربلا یعنی سراپا عشق و شور – گه به نیزه گاه در کنج تنور
کربلا یعنی که نیلی روی ماه – صورت طفلان و سیلی آه آه
کربلا یعنی که حق در سلسله – پاسخ اشک غریبان هلهله
کربلا یعنی شب و اخت الامام – در نماز اما نماز بی قیام
کربلا یعنی که در بازارها – کعبه اما کعبه آزارها
کربلا یعنی که آیات حکیم – یک زن و هفتاد و دو داغ عظیم
زن نگو زهرای ثانی بود او
در حسین خویش فانی بود او
یک شب بی نافله زینب نداشت
غیر ذکر یا حسین بر لب نداشت
از می نابی که کس آنرا ندید
بر مشام انبیاء بویی رسید
نشئه آن بوی تا دل را ربود
انبیاء را جبرئیل آمد فرود
عاشقی دیدم سراپا شور بود
نور بود و نور بود و نور بود
تا شراب عشق با خم سر کشید
گفت آن مست خدا هل من مزید
عشق پیش پای او زانو زده
دست در دامان آن بانو زده
در حریم قدس محرم زینب است – معنی عشق مجسم زینب است
آنکه بر غم هست حاتم زینب است – ناخدای کشتی غم زینب است
ای علی مبهوت تفسیرت شده – ای علی اکبر عنان گیرت شده
وی به باغ فاطمه یاس علی – وی رکابت پای عباس علی
تا نفس در سینه روز و شب بود – دم حسین و باز دم زینب بود
عبارت نوشته شده بر این نوشابه بدین صورت است که «از نوشابه کوکا کولایتان به داعش هم بدهید».
این موضوع به سرعت توجه اهالی رسانه را به خود جلب کرد و در فضای مجازی و مطبوعات سر و صداهای بسیاری به راه انداخت.
رئیس اداره بازاریابی شرکت کوکاکولا در پاسخ به هجمههای وارد شده مدعی شد که هرگز منظور کوکا کولا از کلمه Isis داعش نبوده و منظورشان الهه مصر باستان است.
«جان استاموس» در این باره اظهار داشت: به نظر ما همیشه یک شانس برای برقراری صلح و ایجاد رابطهای دوستانه میان ادیان وجود دارد و این مهم میتواند با نوشیدن یک کوکا کولای خنک در دقایقی از روز حاصل شود.
حال این سوال مطرح است که چرا شرکت کوکا کولا با گذشت 128 سال از ابداع فرمول اولیه این نوشیدنی (از سال 1886) اکنون به فکر صلح جهانی افتاده؛ اکنون که پدیده تکفیری داعش با نام اختصاری Isis به جنایات فجیع روی آورده است؟!
برای بررسی دقیق این اقدام باید توجه داشت که کوکا کولا یک محصول آمریکایی نیست، بلکه یک صهیونیست سرمایهگذار آن است.
با عنایت به این مهم و علم به اینکه بسیاری از اعضای گروههای تروریستی معارض دولت سوریه در سرزمینهای اشغالی درمان شدند و «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر این رژیم به عیادت آنها رفته، فهم موضوع را سادهتر خواهد کرد.
جمع بندی مطالب فوق، باورپذیری سخنان رئیس اداره بازاریابی شرکت کوکا کولا را مشکل خواهد کرد و به این نتیجه میرسیم که به کار رفتن کلمه Isis در برچسبهای تبلیغاتی نوشابه کوکا کولا صرفاً تایید گروه ترورسیتی داعش و حمایت علنی از آن است.
قرآن کریم، کتاب تعلیم و قرائت نسخه شفابخش تمام بیماریها و درماندگیها است.
شاید در ذهن بعضی از افراد این سؤال پیش بیاید که آیا شفا طلبیدن از قرآن و دعا جایز است و میتوان برای دردها به آن تمسک جست؟
خداوند تعالی در قرآن میفرمایند: ما آنچه از قرآن فرستادیم شفا و رحمت الهی برای مؤمنین است. (اسراء آیه 82)
با توجه به آیات و روایات ذکر شده شفا جستن از آیاتی و دعاهایی که از اهل بیت (علیهمالسلام) وارد شده هیچ اشکالی ندارد ولی باید زمینه را که توجه به لقمه حلال، پاک ساختن باطن و ذکر و فکر از وسوسه های شیطانی است برای تأثیرگذاری این دعاها آماده کرد.
عبدالله بن یحیی که از دوستان امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) بود. به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم الله بر تختی که در آنجا بود نشست، ناگهان بدن وی منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست. امام علی(علیهالسلام) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمیدانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از سوی خدا برای من حدیثی نقل کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بی سرانجام میماند.
گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد میدانم و بعد از این ترک نمیکنم امام علی(علیهالسلام) فرمود: در این حال بهرهمند و سعادتمند خواهی شد.
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: بسیاری اتفاق میافتد که بعضی از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک میگویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه میسازد تا بیدار شوند و ضمناً این خطا از نامهی اعمالشان شسته شود.
این سوره مبارکه به جهت رفعت و شرافتش تقریباً بیست و اندی اسم دارد ما تنها به چند نام مشهور آن اکتفا میکنیم.
یکی از آنها به نام حمد است که به مناسبت حمد و ستایشی است که در این سوره از پروردگار یکتا خداوند تبارک و تعالی به عمل آمده است.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: سوره حمد سوره ای است که اول آن ستایش و میانه آن اخلاص و آخر آن نیایش میباشد.
نام دیگر این سوره فاتحه است چون قرآن و نماز با آن شروع میگردد. دیگر نام این سوره جامع و امالکتاب و ام القرآن است چون معظم بلکه کل معانی قرآن را شامل است و عرب هر جامعی را ام مینامند و همچنین به چیزی که تقدم بر دیگران داشتهام اطلاق میکند و این سوره شریفه بر سایر سوره های قرآن تقدم دارد.
از دیگر نامهای شریف این سوره شفا است زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آ له) درباره این سوره میفرمایند: امالکتاب شفاء من کل داء. سوره حمد شفای هر درد و بیماری است.
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که هر کسی در صبح قبل از آنکه حرف بزند هفت بار سوره مبارکه حمد را بخواند هر ناخوشی و مرضی که دارد برطرف گردد و هرگاه در آن روز ناخوشی و مرضی زایل نگردد در روز دیگر بعد از نماز صبح و قبل از حرف زدن هفتاد مرتبه این سوره را با اعتقاد کامل بخواند من ضامن شفای او خواهم بود.
پیامبر (صلی الله علیه و آ له) میفرمایند: هر کس سوره حمد را بخواند چنان است که دو سوم قرآن را خوانده و ثواب آن کسی که بر همه مؤمنان تصدق کرده باشد به او داده میشود و نیز ایشان میفرمایند: هر کس به صدای قاری این سوره گوش دهد به اندازه یک سوم ثواب آن به وی داده میشود.
از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است که هر کسی در صبح قبل از آنکه حرف بزند هفت بار سوره مبارکه حمد را بخواند هر ناخوشی و مرضی که دارد برطرف گردد و هرگاه در آن روز ناخوشی و مرضی زایل نگردد در روز دیگر بعد از نماز صبح و قبل از حرف زدن هفتاد مرتبه این سوره را با اعتقاد کامل بخواند من ضامن شفای او خواهم بود
در خواص این سوره از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل است که هنگام خواب بر پهلو بخوابید و سوره های حمد و توحید را بخوانید از همهی بلایا ایمن خواهید بود و هر کس در حین ورود به منزل خود سوره های حمد و اخلاص را بخواند خداوند فقر و تنگدستی را از او برطرف و خیر و رکت بسیار به وی عطا میکند.
در روایتی امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: هرگاه که هفتاد مرتبه سوره حمد را بر یک دردی خواندم آن درد تسکین یافت.
از امام محمد باقر(علیهالسلام) نقل است اگر سوره حمد را بر میتی هفتاد مرتبه خوانده شود و آن میت زنده شود جای تعجب ندارد.
از پیامبر (صلی الله علیه و آ له) نقل است جهت کم شدن تب، این سوره را چهل بار بر ظرف آبی بخوانید و بر روی آدم تب دار فشار دهید و در جای دیگر آمده است هر کس بعد از عطسه سوره حمد را بخواند آنگاه به کف دست خود بدمد و به صورت خود بمالد از سردرد و چشم درد و آمدن خون بینی در امان خواهد بود.
نقل است شیطان در مدت عمر خود چهار ناله جانکاه کرد: وقتی که طناب لعنت بر گردنش افتاد و زمانی که از بهشت رانده شد و وقتی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آ له) به رسالت مبعوث شد و هنگامی که سوره حمد نازل شد.
بخش قرآن تبیان