این آیه برای اصحاب کهف نازل شده است. آنها که از ظلم و ستم زمانه خود به تنگ آمده بودند و خداوند آنها را به سوی غار هدایت کرد. ماجرای اصحاب کهف یکی از شگفت انگیزترین داستانهای قرآن است.
در همین نزدیکی و در تهران عدهای از بی مهری مردمان شهر به غار پناه بردند. در تیرماه سال 86 پنج شهید گمنام از شر بخل و کینه عدهای که اجازه دفن آنها در محدوده در نظر گرفته شده را ندادند به غار پناه بردند و دوباره ماجرای اصحاب غار تکرار شد.
شروع ماجرادر سال 86 عدهای از جوانان مومن خیابان ولنجک با هماهنگی بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس تصمیم میگیرند در مکانی که قبلا در نظر گرفتهاند، 5 شهید گمنام را دفن کنند. برای اینکه زمین را از آلودگیها پاکسازی کنند، برنامه چله خوانی زیارت عاشورا را برپا میکنند. برخی از اهالی محل از کار تعجب میکنند و پیگیر موضوع میشوند.
برخی وقتی متوجه ماجرا میشوند به خاکسپاری شهدا اعتراض میکنند، ولی جوانان بر کار خود اصرار میکنند. این کشمکشها به حدی میرسد که سردار باقرزاده (رییس بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس) نیز وارد ماجرا میشود.
با هماهنگی سردار باقرزاده اهالی معترض به تدفین شهدا و جوانان در حسینیه محل جلسهای را برگزار میکنند. گفت و شنودهای نتیجهای به دست نمیدهد. در نهایت سردار باقرزاده به قرآن متوسل میشود و آیه 16 سوره کهف در مقابل چشمانش پدیدار میشود.
با پرس وجو به غاری مخروبه میرسند که مربوط به موسسه زلزله نگاری بوده و در بالای خیابان البرز 2 قرار داشته است. انگار همه چیز جور شده بود. غار و اصحاب غار آماده بودند تا در آنجا آرام بگیرند.